مهارتهای پرتقاضا در بازار کار آینده
تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۲۵۵۷۰
به گزارش گروه بازار خبرگزاری علم و فناوری آنا، ذکر انواع مهارت های فنی و مهارت های شخصیتی پرتقاضا در رزومه و تقویت انواع مهارت های پولساز میتواند به رشد فردی و پیشرفت در مسیر شغلی شما در آینده کمک کند. در کنار مهارتهای سخت و تخصصی، نباید اهمیت مهارتهای نرم را در چک لیست انواع مهارت های شغلی خود فراموش کنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه، به بررسی لیست مهارت های فردی و تخصصی خواهیم پرداخت که میتوانند شانس شما برای پیشرفت در مسیر شغلیتان را افزایش دهند.
هوش مصنوعیدر کنار لیست مهارت های فردی مهم در رزومه نویسی، تعدادی مهارتهای تخصصی وجود دارند که پیشبینی میشود در آینده تقاضای بالایی داشته باشند.
برای مشاهده تمام آگهی های استخدام جدید سازمان ها در سال 1403 به لینک https://karbord. io/ مراجعه کنید.
در سالهای اخیر هوش مصنوعی (AI) روی بخشهای مختلف بازار کار تأثیر گذاشته و شاخههای مختلفی را برای علاقهمندان به این حوزه ایجاد کرده است.
یادگیری ماشینپیشبینی میشود که یادگیری ماشین (Machine Learning)، سنگ بنای هوش مصنوعی، رشدی تصاعدی را به ویژه در زمینههایی مانند مراقبتهای بهداشتی، مالی و بازاریابی تجربه کند. الگوریتمها کاربرد زیادی در زمینه تجزیه و تحلیل مجموعه دادههای گسترده برای استخراج دانش و ارائه پیشبینیهایی در بازارهای مالی، تبلیغات هدفمند و... دارند. با توجه به پیچیدهتر شدن الگوریتمهای یادگیری ماشین، انتظار میرود که میزان تقاضا برای استخدام متخصصان ماهر در زمینه حوزه علم داده، آمار و علوم کامپیوتر افزایش یابد.
پردازش زبان طبیعیپردازش زبان طبیعی (NLP) یکی دیگر از زمینههای رو به رشد در حوزه هوش مصنوعی بوده که شامل کاربردهای مختلفی از جمله دستیاران مجازی و چتباتها تا تجزیه و تحلیل احساسات و ترجمه زبان است. با توجه به دیجیتالیزه و جهانی شدن ارتباطات، فرصتهای استخدام متخصصان ماهر در زمینه پردازش زبان طبیعی رو به رشد است.
کسب و کارهای مختلف به دنبال خودکارسازی و اتوماسیون خدمات مشتری، تجزیه و تحلیل احساسات یا Sentiment Analysis در رسانههای اجتماعی و ترجمه کارآمد محتوا هستند. در نتیجه، پیشبینی میشود که افراد مسلط بر تکنیکهای NLP، از جمله یادگیری عمیق و شبکههای عصبی، وضعیت بازار کار مناسبی در صنایع مختلف داشته باشند و روی آینده تعاملات با مشتری و بومیسازی محتوا تأثیر مثبتی بگذارند.
بینایی کامپیوتریبینایی کامپیوتری (Computer Vision)، جنبه دیگری از هوش مصنوعی با وضعیت بازار کار مناسب و رو به رشد است. پیشرفت در زمینه تشخیص تصویر و اشیا به نوآوریهایی در وسایل نقلیه خودران، سیستمهای نظارتی و واقعیت افزوده کمک میکند. همچنین، صنایعی مانند تولید، حمل و نقل، خردهفروشی و... از اتوماسیون و بهینهسازیهایی که توسط فناوریهای بینایی کامپیوتری امکانپذیر شدهاند، بهرهمند خواهند شد. به همین خاطر میتوان گفت که وضعیت بازار کار در این شاخه از هوش مصنوعی نیز در آینده مناسب خواهد بود.
تحلیل دادهدر چشمانداز در حال تحول بازار کار، مهارت تجزیه و تحلیل دادهها همچنان در صنایع مختلف تقاضای بالایی خواهد داشت. با پیشرفت تکنولوژی و تکیه بیشتر کسب و کارها به فرآیندهای تصمیمگیری مبتنی بر داده، توانایی استخراج اطلاعات از مجموعه دادههای بزرگ بسیار ارزشمند و مفید است.
کارفرمایان به دنبال جذب متخصصانی هستند که نهتنها میتوانند دادهها را جمعآوری و سازماندهی کنند، بلکه آنها را به طور مؤثر تفسیر کرده و به تصمیمگیریهای استراتژیک کسب و کار کمک کنند. تجزیه و تحلیل دادهها طیف وسیعی از توانمندیها، از جمله مهارت در تجزیه و تحلیل آماری، تجسم دادهها (Data visualization) و استفاده از ابزار و زبانهای برنامهنویسی مانند Python، R و SQL را در بر میگیرد.
آینده تحلیل دادهها احتمالاً شاهد همگرایی روشهای آماری سنتی با فناوریهای نوظهور مانند یادگیری ماشین و هوش مصنوعی خواهد بود. این ادغام، تحلیلگران را قادر میسازد تا به صورت عمیقتر در دادهها کاوش کرده و الگوهای پیچیده و روندهای پیشبینی را کشف کنند که مزایای استراتژیکی برای سازمانها به همراه دارد. علاوه بر این، با تشدید نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی و امنیت دادهها، تحلیلگران داده نیز باید مهارت خود را در شیوههای اخلاقی رسیدگی به دادهها نشان دهند و از انطباق با مقررات و حفاظت از اطلاعات حساس اطمینان حاصل کنند.
مرز تجزیه و تحلیل دادهها در حال گسترش است و روی صنایع مختلفی تأثیر میگذارد. از راه حلهای مراقبتهای بهداشتی تا فرآیندهای پیشبینیشده در تولید، کاربردهای تجزیه و تحلیل دادهها بی حد و حصر است. با توجه به افزایش تمرکز کسب و کارها روی پتانسیل تحولآفرین بینشهای مبتنی بر داده، میزان تقاضا برای جذب و استخدام تحلیلگران داده ماهر همچنان به رشد خود ادامه میدهد و این حوزه را به یک مسیر شغلی امیدوارکننده برای افرادی تبدیل میکند که علاقهمند به کشف داستانهای پنهان پشت دادهها هستند.
مهارت مدیریت پروژه و زماندر آینده بازار کار ایران و سایر کشورهای جهان، به خصوص کشورهای پیشرفته و توسعهیافته، نقش مهارتهای مدیریت پروژه و زمان پررنگتر خواهد شد. در حالی که صنایع به استقبال فناوری و جهانی شدن میروند، پروژهها به طور فزایندهای پیچیده و چند وجهی میشوند.
مدیریت اثربخش پروژه تضمین میکند که وظایف به طور مؤثر انجام میشوند، منابع به صورت بهینه استفاده شده و اهداف در چارچوبهای زمانی تعیینشده به دست میآیند. در عصری که نوآوری و سرعت اهمیت زیادی دارد، افرادی که دارای مهارتهای مدیریت پروژه قوی هستند، مزیت رقابتی نسبت به سایر رقبا دارند. آنها میتوانند در محیطهای کاری پویا کارایی بیشتری داشته باشند و با اولویتهای در حال تغییر سازگار شوند.
علاوه بر این، با افزایش فرصتهای دورکاری و فریلسنری برای پیشرفت به مهارت مدیریت زمان نیاز خواهید داشت. امروزه انعطافپذیری بیشتری در زمان اشتغال وجود دارد و شما میتوانید در خانه خود و با ساعات کار شناور فعالیت کنید.
به همین خاطر، باید سعی کنید که نظم و انضباط برای مدیریت مؤثر زمان، صرف نظر از موقعیت فیزیکی خود داشته باشید. مدیریت زمان مستلزم اولویتبندی وظایف، تعیین ضربالاجلها و تخصیص فکرشده منابع است. در محیطی که حجم حواسپرتیها زیاد است، کسانی که میتوانند زمان خود را به طور مؤثر مدیریت کنند، موقعیت بهتری برای رعایت اولویتهای زمانی و ارائه کار باکیفیت در زمان مشخصشده دارند.
علاوه بر این، از آنجایی که اتوماسیون و هوش مصنوعی نقشهای شغلی را تغییر میدهند، مهارتهای مدیریت پروژه و زمان به عنوان قابلیتهای انسانی باقی میمانند که غیر قابل جایگزینی هستند. در حالی که ماشینها میتوانند فرآیندها را سادهسازی کرده و وظایف تکراری را انجام دهند، فاقد توانایی تصمیمگیری ذاتی در زمینه مدیریت اثربخش پروژه و زمان هستند. افرادی که در این زمینهها برتر هستند، مهارت رهبری، مسئولیتپذیری و توانایی هماهنگ کردن تیمهای مختلف را نشان میدهند.
مهارت خودآموزی و یادگیری مستمرمهارتهای خودآموزی و تعهد به یادگیری مستمر در بازار کار آینده اهمیت زیادی خواهند داشت. از آنجایی که صنایع تحت تحولات سریع ناشی از پیشرفتهای تکنولوژیکی قرار میگیرند، توانایی انطباق و کسب جدیدترین اطلاعات به طور مستقل برای متخصصان در تمامی حوزهها بسیار مهم است. کسانی که میتوانند به صورت خودجوش به دنبال فرصتهایی برای گسترش مجموعه مهارتهای خود باشند و در جریان روندهای نوظهور قرار بگیرند، در مسیر شغلی آینده خود موفقتر خواهند بود.
علاوه بر این، همانطور که اتوماسیون و هوش مصنوعی باعث تغییر نیازهای بازار کار میشوند، میزان تقاضا برای مهارتهای منحصر به فرد انسانی مانند خلاقیت، تفکر انتقادی و هوش هیجانی در حال افزایش است. این مهارتها اغلب از طریق یادگیری مستمر و تمرین تقویت میشوند. با پرورش ذهنیت یادگیری مادامالعمر میتوانید این ویژگیهای ضروری را در خود پرورش دهید و خود را از ماشینها متمایز کنید.
با ظهور نقشهای شغلی جدید، کسانی که فعالانه به دنبال یادگیری هستند، میتوانند با تقاضاهای در حال تحول بازار کار هماهنگ شوند و شانس خود برای بهبود جایگاه شغلی و درآمد در آینده را افزایش دهند.
توانایی دنبال کردن دانش و مهارتی که با علایق و استعدادهای فرد همسو باشد، حس رضایت شغلی را افزایش خواهد داد. همچنین، یادگیری مستمر در را به روی فرصتهای جدید باز میکند و افراد را قادر میسازد تا مسیرهای متنوعی را کشف کنند و به پتانسیل کامل خود برسند.
جمعبندیدر این مقاله به بررسی لیست مهارت های فردی و تخصصی پرتقاضا در بازار کار آینده پرداختیم. مهارتهایی در حوزه هوش مصنوعی و شاخههای مختلف آن، تحلیل داده، امنیت سایبری و... از جمله مهارتهای تخصصی پرتقاضا در آینده محسوب میشوند.
در کنار این مهارتهای تخصصی، مهارتهای نرم بر زندگی و توسعه فردی شما تأثیر قابل توجهی دارند. مهارتهای نرم مانند مدیریت زمان، کار گروهی و خودآموزی میتوانند به شما کمک کنند که خود را از سایر رقبا متمایز کنید.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: مهارت هوش مصنوعی تخصص رزومه تجزیه و تحلیل داده ها یادگیری ماشین یادگیری مستمر مدیریت پروژه پروژه و زمان هوش مصنوعی مسیر شغلی بازار کار کسب و کار پیش بینی مهارت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۲۵۵۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هوش اجتماعی مدیران چیست؟!
عصر ایران / مدرسه کار و کسب ؛ دکتر داود مؤذن* - در این مقاله ابتدا هوش اجتماعی را تعریف می کنیم و نحوه اثرگذاری آن بر عملکرد و رهبری مدیران فروش را بررسی می کنیم و سعی می کنیم همه جنبههای مرتبط با موضوع هوش اجتماعی که در ارتقای عملکرد مدیران فروش تاثیر بسزایی دارد را پوشش دهیم.
این مقاله به بررسی تأثیر هوش اجتماعی بر ارتباطات داخلی و خارجی مدیران فروش، مهارتهای لازم برای توسعه هوش اجتماعی و راه های بهبود آن میپردازد.
همچنین با ارائه نکات کلیدی برای تقویت هوش اجتماعی، راهنمایی جامع و ارزشمند برای ارتقای عملکرد سازمانی مدیران فروش خواهد بود.
اجازه بدهید در ابتدا، قبل از ورود به بحث هوش اجتماعی مدیران فروش، ابتدا در مورد هوش هیجانی و ضرورت بالا بودن هوش هیجانی برای مدیران فروش صحبت کنیم.
دانیل گلمن ، روانشناس و نویسنده معروف، یکی از صاحب نظران برجسته در زمینه هوش هیجانی است. او بر این باور است که هوش هیجانی، مهارتها و تواناییهایی از قبیل تشخیص، درک و مدیریت احساسات خود و دیگران را شامل می شود.
به عبارت دیگر، هوش هیجانی نشاندهنده توانایی فرد در مقابله با استرس، ارتباط برقراری موثر با دیگران، انعطافپذیری و کنترل احساسات است.
گلمن معتقد است که هوش هیجانی میتواند در موفقیت شخصی و حرفهای مدیران بسیار تأثیرگذار باشد و به اهمیت آن در زندگی روزمره و محیط کار تأکید کرده است.
هوش هیجانی میتواند به مدیران فروش کمک کند تا در مواقع استرس و فشار، بهترین تصمیمات را اتخاذ کنند و ارتباطات سالمی با اعضای سازمان فروش خود داشته باشند. این مهارت به مدیران فروش کمک میکند تا بهترین راهحلها را برای مسائل پیچیده پیدا کنند.
در شرایط فعلی بازار ایران که قدرت خرید مشتریان کم شده است، شرکت ها به شدت به قیمت ها حساس شده اند و رقبا بر سر جذب مشتریان رقابت تنگاتنگ و گاه غیر اخلاقی دارند، استرس و فشار بر مدیران فروش و به تبع آن بر نیروهای تحت امر آن ها بسیار زیاد شده است و این هوش هیجانی بالاست که می تواند در این شرایط پر فشار، احتمال موفقیت مدیران فروش و تیم هایشان را افزایش دهد.
دانیل گلمن در مقاله معروف خود تحت عنوان "خصوصیات یک رهبر چیست؟ " اعتقاد دارد آن چیزی که رهبران سازمانیِ "عالی" را از رهبران صرفاً "خوب" متمایز می کند، ضریب هوشی مدیران نیست، بلکه هوش هیجانی آن ها است.
گلمن اعتقاد دارد، زمانیکه مدیران از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند، عملکردشان حداقل بیست درصد بهتر از هدف تعیین شده می باشد. او به طور خاص هوش هیجانی را شامل پنج مهارت به شرح زیر معرفی می کند:
1. خودآگاهی: شناخت نقاط ضعف و قوت، محرک ها، ارزش ها و تاثیر آن ها بر دیگران
2. مدیریت عواطف: کنترل یا هدایت امیال و حالات روحی مخرب
3. خود انگیختگی: لذت بردن از موفقیت ها بخاطر خود موفقیت ها
4. همدلی: درک خلق و خوی عاطفی افراد دیگر
5. مهارت های اجتماعی: ایجاد تفاهم با دیگران برای سوق دادن آن ها در جهت های مورد نظر
البته گلمن بر اکتسابی بودن مهارت های هوش هیجانی تاکید دارد و عقیده دارد هر انسانی با میزان خاصی از مهارت های هوش هیجانی به دنیا می آید، امّا می تواند این توانایی ها را از طریق استمرار، تمرین و دریافت بازخور از دیگران تقویت نماید.
حالا که با مفهوم هوش هیجانی و اهمیت آن بر افزایش عملکرد مدیران فروش آشنا شدید، اجازه بدهید به مفهوم هوش اجتماعی مدیران بپردازیم.
دانیل گلمن و ریچارد بویاتزیس روانشناس و استاد دانشگاه در سال 2008 در مقاله ای تحت عنوان "هوش اجتماعی و زیست شناسی رهبری" مفهوم هوش اجتماعی و تأثیر آن بر کارآمدی رهبری را بررسی نمودند.
هوش اجتماعی به توانایی درک و مدیریت تعاملات اجتماعی به طور موثر اشاره دارد که برای رهبری موفق بسیار حیاتی است. این مقاله به پایههای بیولوژیکی هوش اجتماعی پرداخت و نشان داد که عواملی مانند همدلی، همسویی نفوذ، و آگاهی سازمانی، توسعه دیگران، الهام بخشی و کار تیمی چه نقش مهمی در رهبری ایفا میکنند.
علاوه بر این، این مقاله ارتباط بین هوش اجتماعی و رهبری سازگار را مورد بررسی قرار داد و نشان داد که رهبران با هوش اجتماعی بالا میتوانند به شرایط مختلف سازگاری یابند، اختلافات را به خوبی مدیریت کنند و موفقیت سازمانی را تحقق بخشند.
آن ها با بهره گیری از علم عصب شناسی اجتماعی، به طور شگفت انگیزی نشان دادند که برخی رفتارهایی که رهبران انجام می دهند از قبیل نمایش یکدلی و هم سویی با حالات رفتار کارکنان، عیناً بر فعل و انفعال شیمیایی مغز خودشان و کارکنان تحت امرشان تاثیر می گذارد.
به عقیده گلمن و بویاتزیس، رهبران توانمند آن هایی هستند که رفتارشان به صورت قدرتمندی در سامانه مغزهای هم پیوند همکاران نفوذ می کند. به عبارت دیگر، رهبری اثربخش، کمتر در ارتباط با تسلط بر موقعیت ها است، بلکه آن را می توان به معنی ایجاد علاقه و اشتیاق واقعی در استعدادهای کارکنان دانست، به صورتی که باعث پرورش احساسات مثبت در همکاری افراد و کسانی که نیازهای رهبر را تامین می کنند شود.
به زعم آن ها هوش اجتماعی، ساختاری رابطه گرا برای ارزیابی رهبری است که بصورت مجموعه ای از شایستگی های فردی مبتنی بر مدارهای خاص مغز می شود و باعث قدرت الهام بخشی و القا کردن موثر بودن بر دیگران می شود. هوش اجتماعی میتواند بهبود محیط کار و افزایش همبستگی و همکاری در تیمها را تسهیل کند و از این راه، به عملکرد سازمان کمک کند.
نکته بسیار حائز اهمیت آن است که کارکنان، عیناً رهبرانشان را بازتاب می دهند. این بر اساس این یافته علمی عصب شناسی است که هنگامی که انسان خواسته یا ناخواسته احساسات شخص دیگری را از طریق اعمالش ردگیری می کند، سلول های بازتابی ما همان احساسات را باز تولید می کنند. این سلول ها بصورت جمعی حس فوری از تجربه مشترک ایجاد می کنند. فرض کنید یک مدیر در ابتدای یک روز کاری، با یک انتقاد بی رحمانه و با عصبانیت با یکی از همکارانش صحبت کند. آن روز نه تنها حال آن کارمند بد می شود و کل روز را از دست می دهد بلکه سایر همکاران نیز با تاثیر گرفتن از آن وضعیت، حالشان بد می شود و در آن روز عملکرد ضعیفی خواهند داشت.
هوش اجتماعی به مجموعه مهارتها و تواناییهایی گفته میشود که به افراد کمک میکند تا در ارتباط با دیگران موفق عمل کنند و از این راه، ارتباطات موثری برقرار کنند. هوش اجتماعی میتواند به مدیران کمک کند تا ارتباطات بهتری با تیمهای خود برقرار کنند و از این راه، بهبود عملکرد و کارایی تیمهایشان را تسهیل کنند.
مدیران با هوش اجتماعی بالا معمولاً بهترین رهبران هستند؛ زیرا این مهارت به آنها کمک میکند تا تیمهایشان را به خوبی هدایت کنند و از اعضای تیم حمایت کنند. همچنین هوش اجتماعی مدیران نقش مهمی در بهبود ارتباطات داخلی و خارجی سازمان دارد؛ زیرا این مهارت به آنها کمک میکند تا با همکاران، مشتریان و سایر ذینفعان بهتر ارتباط برقرار کنند.
یک مدیر فروش نیز باید مانند سایر مدیران میانی، فراتر از مدیریت سعی کند رهبری اثربخش برای اعضای سازمان فروش خود باشد و بدین منظور باید علاوه بر هوش هیجانی، هوش اجتماعی خود را ارتقا دهد تا شاهد ارتقای عملکرد سازمان فروش خود باشد.
بدین منظور یک مدیر فروش باید مهارت های زیر را جهت ارتقای هوش اجتماعی خود افزایش دهد:
1. همدلی: همدلی، مولفه مشترک در هوش هیجانی و هوش اجتماعی است و این خود نشان دهنده اهمیت بسیار زیاد همدلی است. همدلی یعنی درک کردن کارکنان. یک مدیر فروش باید بخوبی نیازهای کارکنان تحت امر خود را درک کند و بفهمد چه چیزی به کارکنان انگیزه می دهد. اعضای سازمان فروش باید متوجه شوند که مدیرشان به نیازهای آن ها آگاه است و اهمیت می دهد. گاهی بدلیل شرایط محیطی، بازار رکودی می شود و قدرت خرید مشتریان بالقوه کم می شود. در چنین شرایطی یک مدیر فروش باید شرایط حاکم بر بازار و روحیات و فشار کاری کارکنان تحت امر خود را بخوبی درک کند و با فشارهای مضاعف، باعث نشود کارکنان دچار فلج عملکردی شوند.
2. همسویی: یک مدیر فروش موفق، بجهت رهبری اثربخش باید بخوبی به صحبت های کارکنان گوش بدهد و به آنچه که کارکنان احساس می کنند خوب فکر کند و بتواند خلق و خوی خود را با خلق و خوی کارکنان همسو سازد. این نقطه ضعفی است که متاسفانه بسیاری از مدیران فروش مانند سایر مدیران میانی در سازمان دارند و تمایل دارند کارکنان، خود را با خلق و خوی آن ها وفق دهند. در حالیکه یک مدیر فروش که هوش اجتماعی بالایی دارد بخوبی می داند برای اینکه یک رهبر اثربخش باشد نیاز دارد تا خودش را با خلق و خوی کارکنان تحت امرش همسو کند.
3. آگاهی سازمانی: یک مدیر فروش موفق باید ارزش های سازمانی کلیدی همچون تعهد، خود انگیزشی، رقابت سالم، مسئولیت پذیری و پاسخگویی، مشتری مداری و کار تیمی را بخوبی در بین اعضای سازمان فروش خود ترویج و نهادینه کند بطوریکه چنین ارزش هایی به بخش جدایی ناپذیری از فرهنگ سازمانی تبدیل شود. و البته شرط لازم برای تحقق این هدف این است که شخص مدیر خودش در رعایت همه موارد ذکر شده سرآمد باشد. یک مدیر فروش باید شم بالایی در درک هنجارهای ناگفته و شبکه های ارتباطی غیر رسمی موجود بین کارکنان داشته باشد.
4. نفوذ: نفوذ یکی از مهمترین تفاوت های مدیریت و رهبری است که اکثر صاحب نظران حوزه مدیریت و سازمان بر آن اتفاق نظر دارند. رهبری یعنی توانایی نفوذ بر کارکنان از طریق تاثیر گذاشتن بر احساسات و عواطف آن ها برای محقق کردن اهدافی که در نگاه اوّل بسیار دشوار به نظر می رسند. یک مدیر فروش موفق، باید سعی کند همه اعضای سازمان فروش خود را به مشارکت، مباحثه و پاسخگویی تشویق نماید و نهایت تلاش خود را در جهت جلب حمایت آن ها بکار گیرد.
5. توسعه دیگران: یک مدیر فروش موفق، با دلسوزی، اعضای سازمان فروش خود را در جهت توسعه توانمندی ها و مهارت هایشان هدایت می کند. ارائه بازخوردهای منصفانه در مورد عملکرد کارکنان، به همراه ارائه پیشنهادها و رهنمودهایی جهت بر طرف کردن نقاط ضعف کارکنان، برای توسعه حرفه ای آن ها بسیار سودمند می باشد.
6. الهام بخشی: تحقق تارگت های تعیین شده برای تیم فروش، بدون ایجاد تعهد گروهی بین اعضای سازمان فروش، امکان پذیر نیست. یک مدیر بازاریابی و فروش موفق، باید الهام بخش باشد، یعنی بتواند از طریق پرورش لحن عاطفی مثبت در بین اعضای سازمان فروش، تعهد گروهی ایجاد کند و سبب ارائه بهترین نسخه عملکردی هر یک از کارکنان فروش شود.
7. کار گروهی: یک مدیر فروش موفق، باید کار گروهی را به عنوان یک ارزش کلیدی در سازمان فروش خود مطرح کند و کارکنان را به انجام فعالیت های گروهی و همدلانه و هم افزا تشویق نماید. یک مدیر فروش موفق باید همه اعضای سازمان فروش خود را تحت حمایت قرار داده و به فعالیت های گروهی آن ها ارج نهد و روحیه همکاری و تعاون را در بین کارکنان فروش پرورش دهد. تشکیل تیمهای هوشمند و هماهنگ میتواند به مدیران فروش کمک کند تا از هوش جمعی و تجربیات گروه خود بهرهبرداری کنند و بهترین تصمیمات را اتخاذ کنند.
برای توسعه هوش اجتماعی، مدیران فروش نیاز به تواناییهایی مانند تعامل موثر، انعطافپذیری، قدرت تشخیص احساسات و همدلی دارند. مدیران فروش میتوانند از راههای مختلفی برای بهبود هوش اجتماعی خود استفاده کنند؛ از جمله شرکت در دورههای آموزشی، مشاوره با بیزنس کوچ های با دانش و با تجربه و تمرین عملی. برخی از نکات کلیدی برای تقویت هوش اجتماعی مدیران فروش عبارت اند از: گوش دادن فعال به نظرات، انتقادات و پیشنهادهای اعضای سازمان فروش، احترام به کارکنان، انعطافپذیری و توانایی حل مسائل اجتماعی کارکنان.
نتیجه گیریاگر چه بهره داشتن از هوش هیجانی بالا، شرط لازم برای موفقیت یک مدیر فروش است، ولی شرط کافی کامیابی مدیران فروش در تحقق اهداف خود، داشتن هوش اجتماعی بالا می باشد. در واقع مدیران فروش باید بین هوش هیجانی و هوش اجتماعی خود توازن ایجاد کنند.
به عنوان یک نتیجه گیری، توازن هوش اجتماعی و هوش هیجانی در همه مدیران من جمله مدیران فروش از اهمیت بسزایی برخوردار است. توازن میان هوش اجتماعی و هوش هیجانی میتواند به مدیران فروش کمک کند تا در مواقع استرس و فشار، همچون رکود بازار، کاهش تقاضای مشتریان، کاهش چشمگیر قیمت رقبا و شرایط عدم اطمنیان، بهترین تصمیمات را اتخاذ کنند و ارتباطات سالمی با اعضای سازمان فروش داشته باشند.
پایین بودن هوش اجتماعی در مدیران بازاریابی و فروش ممکن است منجر به اختلافات و ناسازگاری در تیم فروش شود و از این راه، به عملکرد واحد فروش آسیب بزند. خیلی وقت ها، تعارضات جدی بین کارکنان واحد فروش سازمان پیش می آید. مدیران فروش با هوش اجتماعی بالا میتوانند بهترین راهحلها برای حل اختلافات و مشکلات در تیم فروش پیدا کنند و از این راه، هماهنگی و صمیمیت را بین کارکنان واحد فروش تقویت کنند.
____________________________
*دکتر داود موذن
نویسنده و مدرس مدرسه کار و کسب عصر ایران
دکتری مدیریت بازاریابی از دانشگاه تهران
عضو هیات علمی دانشگاه
عضو دو کمیسیون تخصصی اتاق بازرگانی استان قزوین
مشاور بازاریابی و فروش شرکت ها و کسب و کارها
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: 7 نکته که در شروع مذاکره باید رعایت کنیم توسعه ناب مشتریان (6) : فرضیه مشکل را بنویسید رویکرد WM در توسعه فردی مدیران